میترسم
از دنیا میترسم
از فردایم میترسم
از ادامه ی این احساس میترسم
ازاینکه روز به روز بیشتر نفسم به تنگ آید
از اینکه دیگر نتوانم خودم را کنترل کنم از دیدنش
میترسم از عشق
میترسم از عشق
میترسم از دوست داشتنش
شمس لنگرودی میگوید
آیا؟ آیا کسی آنقدر دوستت دارد که از دنیا نترسی؟
من میترسم
سه شنبه بیست و هفتم تیر...
برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 48
خیلی وقت هست که ننوشتم، نمیخواستم دیگه سیاه بنویسم اگر هم حالم خوب نبود، الان یهویی به دلم افتاد بیام بنویسم، رنگ و روی زندگی میتونم حس کنم اکر بتونم با زندگی خوب بازی کنم، میتونم به اینم فکر کنم زندگی هم میتونه قشنگ بشه اگه راهشو بلد باشم. باید قلبمرا زنده نگه دارم، باید جریان تازه خون را به راه بندازم، باید دلم احساس سرزندگیو خوشبختی کنه، خودم را نباید زندانی کنم. دلم را نباید خاک کنم ، خودم را نباید نادیده بگیرم. زندگی باید کرد.
سه شنبه بیست و هفتم تیر...برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 56
دیشب خوشکل شده بودی ، با یک لباس آبی. نشد که یکبار دیگر در سیاهی چشمانت غرق شوم.
سه شنبه بیست و هفتم تیر...برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 63
برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 77
برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 69
برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 72
برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 69
برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 68
کاش فردا که از خوب بیدارم میشوم دیگر خوابت را ندیده باشم.
کاش فراموشی بگیرم.
سه شنبه بیست و هفتم تیر...برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 59
برچسب : نویسنده : halamobebin بازدید : 70